• وبلاگ : در خلوت خويش
  • يادداشت : زندگي ? !!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خواهش مي کنم پيدات شه!!! 

    تا يه نامه ي آب دوغ خياري به سبک فيلم ها ي هندي برات ننوشتم و بعد اش هم خودم رو از اين پل عشاق همين بغل_ که فقط شيطون مي دونه اين جفت هايي که روش قرار مي ذارن دولا شدن و بِر و بِر به چي ِ اون رود لجن نگاه مي کنن_ پرت نکردم پايين تا يک هفته بعد جنازه ام رو پيدا کنند و تو رو بخوان براي شناساييش و تو تا آخر عمر تصوير يه جمجمه ي له شده و يه تن مثل چوب خشک ولي ورم کرده و يه صورت ِ بنفش، شکنجه ات بده و از عذاب وجدان يه روز خوش نداشته باشي.

    خواهش مي کنم پيدات شه.

    تا نرفتم از يه قبرستوني يه هواپيما ندزديم و چهارتا داغون تر از خودم رو به اسم ايمان ِ انقلابي همراه نکردم و نقشه ي عمليات رو صدباره مرور نکردم و بعد منتظر نشدم تا وقت اش برسه و 60-70تا آدم بي گناه و زناي شيک و پيکي که ناخوناشون رو سوهان مي کشن و مرداي اتو کشيده اي که با مهمون داراي خوش قد و قامت لاس مي زنند و بچه هاي خوب خورده، خوب چريده اي که بروشور هاي تو هواپيما رو ورق مي زنن و با آب و تاب وصف عيش چند روز آينده شون رو صدباره براي هم غرغره مي کنند و هي به ساعت نگاه مي کنند که کي مي رسند، رو نکوبيدم به يه برج سر به فلک کشيده تا همه مون جزغاله بشيم و بعد هم بهانه اي بشيم که يه مملکت بي صاحاب و بي تاريخ و بي هويت و بي اصالتي مثل ايالات متحده واسه تيکه تيکه کردن مردا و زنا و بچه هاي فلک زده ي يه مملکت با صاحب و با تاريخ و با هويت و با اصالت. تا همه ي اون نداشته هاش _ تاريخ، هويت، اصالت_ رو جبران کنه.

    خواهش مي کنم پيدات شه.

    تا نرفتم بمب گذار انتحاري بشم تا يه شب اندازه ي وزن ام مواد منفجره بار کنم و سوار يه ماشين لکنته بشم و تو اسراييل دنبال يه ميني بوس مهد کودک بيفتم و با نفرت نگاه کنم به بچه هاي شاد و تر و تميز و خوشحالي که با هم بازي مي کنند و تو سر کله ي هم مي زنند وآواز مي خونند و بعد خواهرزاده ها و برادر زاده هام بيان جلوي چشمم که تحقير رو با شير مادرشون نوشيدند و تو خاک و خل لوليدند و هي مريض شدند و بي دکتر و دارو درد کشيدن و هي حسرت توپ فوتبال و عروسک و کامپيوتر رو خوردند. بعد هم هي تو دلم تکرار کنم مگه راه ديگه اي هم برامون باقي گذاشتين کثافت ها؟ و هي بگم اين هم اعلاميه ي سياسي ما. اين هم تريبون ما. اين هم کتاب و تلويزون و مجله ي ما. اين هم تظاهرات ما و بعد هم خودم رو بکوبم به ميني بوس مهد کودک تا تو چند ثانيه همه ي اون آوازهاي کودکانه تبديل بشن به ناله و دست و پاي بچه باشه که شوت ميشه به آسمون.

    خواهش مي کنم پيدات شه.

    تا نرفتم تو کلمبيا و عضو فارک نشدم تا تو جنگل مثل تارزان زندگي کنم و با اسلحه هاي قاچاق آموزش نظامي ببينم و هرچند وقت يه بار يه ماماني ِ جهان اولي ِ يکي از اين کشور هاي شيک توسعه يافته رو گروگان بگيرم و با ترسوندن اش لذت ببرم و هي دنبال خودم تو اين هواي شرجي و تو اين گل و شل که لباس به تن آدم جوري مي چسبه که بعدش بايد با کاردک جدا کني، بکشونم و قايم بشم و از مقامات در ازاش پول و اسلحه طلب کنم و دستي هم تو قاچاق کوکايين داشته باشم تا خرج و مخارج مون رو تامين کنم و بعد هم بازداشت بشم و محکوم به اعدام و با يه درجه تخفيف به حبس ابد به شرطي که مخفي گاه هم رزمامو لو بدم و منم لام تا کام حرف نزنم و آخرش هم يه تيغ اصلاح رو که با هزار کلک و وعده و عيد گير آوردم، دور از چشم نگهبان قورت بدم و مثل سگ به خودم بپيچم و خون بالا بيارم تا بميرم.

    خواهش مي کنم پيدات شه تا نرفتم زنِ بن لادن بشم، تا نرفتم تو ارتش جمهوري خواه ايرلند، تا نزدم تو خط قاچاق اعضاي بدن انسان، تا نرفتم جزو جدايي طلباي باسک، تا پورن استار نشدم، تا نرفتم تو خط کشت و قاچاق خشخاش، تا پليس نشدم، تا نزدم تو خط طراحي مد و لباس تبليغ لوازم آرايش رو جلد مجله هاي زرد، تا نرفتم عضو القائده بشم، تا نرفتم تو کليپ ها اندي قاطي يه مشت سوژه ي جنسي ديگه قر بدم، تا گلد کوئستي نشدم، تا کلاژن نزدم به لب و هزار جاي ديگه ام...

    همينا رو مي خواي يعني؟ تو که مي دوني هرکاري _ با تاکيد هزار باره_ از من برمياد، نه؟ ببين اصلن مي ارزه؟ خب پيدات شه ديگه دلم يک ذره شده برات.بايد پيدات شه...

    با يه عالمه عشق و معصوميت