زندگي يعني هياهو، زندگي يعني تکاپو
زندگي يعني شب نو، روز نو انديشه نو
زندگي يعني غم نو ،حسرت نو ، پيشه نو
زندگي بايد که سرشار از تکان و تازگي باشد
زندگي بايد که در پيچ و خم راهش زالوان حوادث رنگ بپذيرد
من زبانم لال حتي يک خدا را سجده کردن
قرنها او را پرستيدن نمي خواهم
من خدايي تازه مي خواهم
گرچه او با آتش قهرش بسوزاند سراسر ملک هستي را
آيين مطرود و حرام مي پرستي را
من به ناموس قرون بردگيها ياغي ام ديگر !
ياغي ام من !
گو بگيرندم ، بسوزندم
گو به دار آرزوهايم بياويزند
گو به سنگ ناحق تکفير استخوان شعر عصيان قرونم را فرو کوبند!
من از اين پس عاصي ام ديگر ... ياغي ام ديگر...